این جنگ من نیست؛ این جنگ تن با تن هم نیست. این جنگ موشکها با موشکها است، جنگی که نتیجهاش از پیش معلوم است.
این جنگ من نیست؛ اگر آمریکا و دوستانش میخواهند به ایران حمله کنند، من حاضر نیستم هزینهاش را بپردازم. مگر من و امثال من کار را به جنگ کشاندیم که حالا باید جنگنده و مبارز شویم؟!
این جنگ من نیست؛ اگرچه ایران وطن است و حفظ آب و خاک همیشه مهم بوده اما مگر حاکمان فعلی از این آب و خاک حفاظت کردهاند؟ آنها از مروایدهای خلیج فارس تا کرانههای خزر را به حراج گذاشتهاند. خاک را میفروشند، آب را ناپاک و هوا را سمآلود میکنند. مسئول همه این اتفاقات من نیستم و قرار هم نیست با درگرفتن یک جنگ این روند تغییر کند.
این جنگ من نیست؛ مگر در همه سالهای گذشته صدای اعتراض و انتقادمان را شنیدهاند که حالا انتظار دارند با بهانه ملیگرایی برای آنها بجنگیم؟
این جنگ من نیست؛ این جنگ نا انسانهایی است که نمیتوانند زبان همدیگر را بفهمند. من که به فارسی و انگلیسی صحبت میکنم، کمی لهجه اصفهانی دارم و خدا رو شکر نیازی نیست به کسی چنگ و دندان نشان دهم.
این جنگ من نیست؛ من تشنه قدرت و شیفه سیاست نیستم. وعده رسیدن به شهری که پشت دریاهاست را به کسی ندادهام و اطمینان دارم که تغییر باید از درون تکتک افراد سرچشمه بگیرد، رود شود بعد به دریا بریزد.
این جنگ من نیست؛ من نه مردهباد گفتهام و نه برای سر دادن شعار زندهباد کف بر دهان آوردهام. من دور از هیجانم و جنگ برای مردمان غوغاطلب است. من موسیقیام را گوش میدهم، گاهی اوقات چند خطی مینویسم و اگر فرصتی باشد کتابی میخوانم، چیزی میخورم و به قدر لازم مینوشم.
این جنگ من نیست؛ …