شیوع کرونا خطر بزرگی برای گلوبالیزم بود اما با قتل جورج فلوید فعلا خون جدیدی به این ایدئولوژی قدیمی تزریق شده است.
تو یک ماه گذشته کنار تیترهایی مثل «کرونا همچنان قربانی میگیرد»، «تلاشها برای ساخت واکسن ادامه دارد»، «در قرنطینه چه غذاهایی بپزیم؟» و الخ، یک موضوع مشابه اما با لحنهای مختلف در رسانهها کار میشد و اون پایان دوران گلوبالیزم (جهانیشدن) بود.
جهانیشدن (Globalization) به معنی کمرنگ شدن ملتها و قومیتهاست و بیشتر با اهداف اقتصادی شروع شد تا تجارت آزاد و رها از قید و بند مرزهای جغرافیایی شکل بگیره.
بعدا که اینترنت اختراع شد و آدمها از نقاط مختلف کره زمین خیلی راحتتر با همدیگه ارتباط برقرار کردن، نظریهپردازان گلوبالیزیشین وارد عرصههای سیاسی و اقتصادی هم شدن.
یه مثال خوب برای درک گلوبالیزیشن بررسی دیدگاههای دولت فعلی و قبلی آمریکا است.
باراک اوباما در طی دوران خودش تلاش کرد نقش ایالات متحده به عنوان یک ابر قدرت در جهان رو کمرنگ کنه. آقای اوباما اجازه نمیداد کشورش وارد مناقشات منطقهای بشه و به پیمانها و معاهدههای جهانی که حتی ممکن بود به ضرر کشورش باشه پایبند بود.
برعکس، دونالد ترامپ از همون شروع دولتش با شعار «اول آمریکا» مخالفت جدی رو با فلسفه جهانیشدن نشون داد.
ترامپ تعدادی از معاهدههای جهانی که آمریکا عضوی از اونها بود رو لغو کرده و استدلالش همین این بوده که این طوری منافع ملت و کشور آمریکا بیشتر حفظ میشه.
اما با شیوع ویروس کرونا و اجرای قرنطینه در کشورهای جهان، محدود شدن انواع ارتباطات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بین کشورها، خیلیها به این نتیجه رسیدن که دیگه دوران جهانیشدن تموم شده.
آیا دستی پشت پرده جهانیشدن است؟
خلاصه گلوبالیسم داشت تموم میشد که پلیس شهر مینیاپولیس آمریکا باز دست گل به آب داد و یک فرد سیاهپوست رو به احتمال زیاد به دلایل نژادپرستانه به قتل رسوند.
کشته شدن جورج فلوید، در یک هفته گذشته باعث تظاهرات صدها هزار نفر آمریکایی شده. فرانسویها، آلمانیها و انگلیسیها هم البته این چند روز خیابونهای شلوغی رو تجربه کردن.
چیزی که این روزها داریم میبینیم یک اعتراض جهانیشده به نژادپرستی هست. این در حالیه که تا همین هفته پیش کرونا داشت میخهای آخر رو به تابوت جهانی شدن میزد.
این وسط بعضیها فکر میکنن کشته شدن فلوید و اعتراضات بعدش یک نقشه از قبل برنامهریزی شده توسط گلوبالیستها (موافقان مکتب جهانیسازی) است تا بتونن حداقل مرگ جهانیشدن رو به تاخیر بندازن.
اما به نظر من هر مکتب یا ایدئولوژی تاریخ مصرفی داره و بعد از اون تاریخ دیگه به درد نمیخوره. اگه به تاریخ نگاه کنید میبینید که خیلی از ایسمها دچار زوال شدن و جای اونها رو ایسمهای جدیدی گرفته.
بنابراین دیر یا زود گلوبالیسم به آخر خط میرسه. البته نیازی به نگرانی نیست، قطعا تا اون موقع روشنفکران! دنیا دست به کار میشن و ایدئولوژی جدیدی رو از آستینشون درمیارن و باز ما رو برای مدتی سرگرم میکنن.